تفسير آيات درس پنجم
سوره شوري(آيه 11)- اين آيه مىتواند دليل پنجمى بر ولايت مطلقه پروردگار باشد، يا دليلى بر مقام ربوبيت و شايستگى او براى توكل و انابه، مىفرمايد: «او آفريننده آسمانها و زمين است» (فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 330
البته منظور از آسمانها و زمين در اينجا تمام آسمانها و زمين و موجوداتى است كه در آنها و ميان آنها وجود دارد.
سپس به توصيف ديگرى از افعال او پرداخته، مىگويد: «و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهايى از چهارپايان آفريد و شما را به اين وسيله [بوسيله همسران] زياد مىكند» (جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ).
وجود همسران از يك سو مايه آرامش روح و جان انسان هستند، و از سوى ديگر مايه بقاء نسل و تكثير مثل و تداوم وجود او.
در توصيف سومى كه در اين آيه ذكر شده، مىفرمايد: «هيچ چيز همانند او نيست» (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ).
اين جمله در حقيقت پايه اصلى شناخت تمام صفات خداست كه بدون توجه به آن به هيچ يك از اوصاف پروردگار نمىتوان پىبرد، زيرا خطرناكترين پرتگاهى كه بر سر راه پويندگان طريق «معرفة اللّه» قرار دارد همان پرتگاه «تشبيه» است كه خدا را در وصفى از اوصاف شبيه مخلوقاتش بدانند اين امر سبب مىشود كه به درّه شرك سقوط كنند.
به تعبير ديگر او وجودى است بىپايان و نامحدود از هر نظر و هرچه غير اوست، محدود و متناهى است از هر نظر، از نظر عمر، قدرت، علم، حيات، اراده، فعل، و خلاصه همه چيز، و اين همان خط «تنزيه» و پاك شمردن خداوند از نقائص ممكنات است.
و در پايان آيه و بيان اوصاف ديگر ذات مقدسش مىگويد: «و او شنوا و بيناست» (وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).
آرى! او هم خالق است، و هم مدبر، هم شنواست و هم بينا، و در عين حال شبيه و نظير و مانند ندارد.
سوره روم (آيه 27)- و از آنجا كه در سلسله آياتى كه گذشت و نيز بعدا خواهد آمد مسائل مربوط به مبدأ و معاد همچون تار و پود يك پارچه در هم انسجام يافته، در اين آيه باز به مسأله معاد بر مىگردد و مىگويد: «او كسى است كه آفرينش را آغاز مىكند سپس آن را باز مىگرداند، و اين كار براى او آسانتر مىباشد»! (وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ).
قرآن در اين آيه با كوتاهترين استدلال، مسأله امكان معاد را اثبات كرده است، مىگويد: شما معتقديد آغاز آفرينش از اوست، باز گشت مجدد كه از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟
توجه به يك نكته در اينجا ضرورى است كه تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فكر ماست، و الا براى وجودى كه بى نهايت است «سخت» و «آسان» هيچ تفاوتى ندارد.
و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مىفرمايد: «و براى اوست توصيف برتر در آسمانها و زمين» (وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
چرا كه هر وصف كمالى در آسمان و زمين در باره هر موجودى تصور كنيد از علم، قدرت، مالكيت، عظمت، وجود و كرم، مصداق اتم و اكمل آن نزد خدا است، چرا كه همه محدودش را دارند، و او نامحدودش را، اوصاف همه عارضى است و اوصاف او ذاتى و او منبع اصلى همه كمالات است.
سر انجام در پايان آيه به عنوان تأكيد يا به عنوان يك دليل، مىگويد:
«و اوست توانمند و حكيم» (وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
عزيز است و شكستناپذير اما در عين قدرت نامحدودش كارى بىحساب انجام نمىدهد، و همه افعالش بر طبق حكمت است.
سوره ذاريات (آيه 20)- نشانههاى خدا در وجود شماست آيا نمىبينيد؟
در تعقيب آيات پيشين كه پيرامون مسأله معاد و صفات دوزخيان و بهشتيان سخن مىگفت در اينجا سخن از نشانههاى خدا در زمين و در وجود خود انسان است، تا از يكسو به مسأله توحيد و شناخت خدا و صفات او كه مبدأ حركت به سوى همه خيرات است آشنا شوند، و از سوى ديگر به قدرت او بر مسأله معاد و زندگى پس از مرگ، چرا كه خالق حيات در روى زمين و اين همه عجائب و شگفتيها قادر بر تجديد حيات نيز مىباشد.
نخست مىفرمايد: «و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است» (وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ).
به راستى نشانههاى حق و قدرت بىپايان و علم و حكمت نا محدود خدا در برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 540
همين كره خاكى آنقدر فراوان است كه عمر هيچ انسانى براى شناخت همه آنها كافى نيست.
بد نيست در اينجا به گوشهاى از سخنان يكى از دانشمندان معروف جهان كه در اين زمينه مطالعات زيادى دارد گوش فرا دهيم.
كرسى موريسين مىگويد: «در تنظيم عوامل طبيعى منتهاى دقت و ريزه كارى به كار رفته است، مثلا اگر قشر خارجى كره زمين ده پا ضخيمتر از آنچه هست مىبود اكسيژن- يعنى ماده اصلى حيات- وجود پيدا نمىكرد، يا هر گاه عمق درياها چند پا بيشتر از عمق فعلى بود آن وقت كليه اكسيژن و كربن زمين جذب مىشد و ديگر امكان هيچ گونه زندگى نباتى و يا حيوانى در سطح خاك باقى نمىماند».
و در جاى ديگر مىگويد: «تنها بيست و يك در صد از هواى اطراف زمين اكسيژن است ... اگر مقدار اكسيژن موجود در هوا به جاى بيست و يك در صد پنجاه در صد بود تمام مواد سوختنى اين عالم محترق مىشد، و اگر جرقهاى به درختى در جنگلى مىرسيد، تمام جنگل بطور كامل مىسوخت»!
سوره ذاريات (آيه 21)- در اين آيه مىافزايد: «و در وجود خود شما» نيز آياتى است (وَ فِي أَنْفُسِكُمْ).
«آيا (چشم باز نمىكنيد و اين همه آيات و نشانهاى آشكار حق را) نمىبينيد»؟! (أَ فَلا تُبْصِرُونَ).
بدون شك انسان اعجوبه عالم هستى است و آنچه در عالم كبير است در اين عالم صغير نيز وجود دارد، بلكه عجايبى در آن است كه در هيچ جاى جهان نيست.
دستگاههائى كه در بدن انسان است مانند قلب و كليه و ريه و مخصوصا دهها هزار كيلو متر! رگهاى درشت و باريك و حتى مويرگهائى كه با چشم ديده نمىشود، و مسؤول آبرسانى و تغذيه و تهويه «ده ميليون ميليارد» سلول تن انسان هستند، و حواس مختلفى مانند بينائى و شنوائى و حواس ديگر هر كدام آيتى عظيم از آيات اوست. برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 541
و از همه مهمتر معماى «حيات» كه اسرار آن همچنان ناشناخته مانده، و ساختمان روح و عقل انسان است كه عقول همه انسانها از درك آن عاجز است.
و لذا پيغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و اله فرمود: «كسى كه خويش را بشناسد خداى خويش را شناخته است».
سوره صافات(آيه 180)- سپس سوره با سه جمله پر معنى در باره «خداوند» و «پيامبران» و «جهانيان» پايان مىيابد.
مىفرمايد: «منزه است پروردگار تو، پروردگار عزّت (و قدرت) از آنچه آنان [مشركان و جاهلان] توصيف مىكنند» (سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ).
گاه فرشتگان را دختران او مىنامند، گاه در ميان او و جن نسبتى قائل مىشوند، و گاه موجودات بىارزشى همچون قطعات سنگ و چوب را همرديف او قرار مىدهند.
سوره يس (آيه 33)- اين هم نشانههاى ديگر: از آنجا كه بحث در آيات گذشته پيرامون مبارزه فرستادگان پروردگار با شرك و بت پرستى بود، همچنين در آيه قبل اشارهاى به مسأله معاد شده بود در اينجا نشانههايى از توحيد و معاد را توأما بيان مىكند تا وسيلهاى باشد براى بيدارى منكران و ايمان به مبدأ و معاد.
نخست از احياى زمينهاى مرده و بركاتى كه از آن عائد انسانها مىشود بحث كرده، مىفرمايد: «زمينهاى مرده براى آنها نشانه آشكارى است (از مبدأ و معاد) ما آن را زنده كرديم، و دانههايى از آن خارج ساختيم و آنها از آن تغذيه مىكنند» (وَ آيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ).
مسأله حيات و زندگى از مهمترين دلائل توحيد است و با تمام پيشرفتهاى علمى هنوز كسى به درستى نمىداند تحت تأثير چه عواملى در روز نخست زيده تفسير نمونه، ج4، ص: 93
موجودات بىجان تبديل به سلولهاى زنده شده است؟
سوره (آيه 34)- اين آيه توضيح و تشريحى بر آيه قبل است و چگونگى حيات زمينهاى مرده را بيان مىكند، مىفرمايد: «و ما در آن باغهايى از نخلها و انگورها قرار داديم و چشمههايى از آن جارى ساختيم» (وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ).
در آيه قبل سخن از دانههاى غذايى در ميان بود، اما در اينجا از ميوههاى نيرو بخش و مغذى سخن مىگويد كه دو نمونه بارز و كامل آنها «خرما» و «انگور» است كه هر يك غذايى كامل محسوب مىشود.
سوره (آيه 35)- اين آيه هدف آفرينش اين درختان پر بار را چنين بيان مىكند:
«غرض اين است كه از ميوه آن بخورند، در حالى كه دست آنها در ساختمان آن كمترين دخالتى نداشته، آيا شكر خدا را به جا نمىآورند»! (لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَ فَلا يَشْكُرُونَ).
آرى! ميوههايى كه به صورت غذاى كامل بر شاخسار درختان ظاهر مىشود بىآنكه كمترين نيازى به پختن و يا تغييرات ديگر داشته باشد به مجرد چيدن از درخت قابل استفاده است، و اين نهايت لطف و عظمت پروردگار را در باره انسانها نشان مىدهد.
هدف آن است كه حس حق شناسى و شكر گزارى انسانها را تحريك كند تا از طريق شكر گزارى قدم در مرحله معرفت پروردگار بگذارند، كه شكر منعم نخستين گام معرفت كردگار است.
سوره (آيه 36)- اين آيه سخن از تسبيح و تنزيه پروردگار مىگويد، خط بطلان بر شرك مشركان كه در آيات گذشته از آن سخن بود مىكشد، و راه توحيد و يكتا پرستى را به همگان نشان مىدهد، مىفرمايد: «منزه است كسى كه تمام زوجها را آفريد، از آنچه زمين مىروياند، و از خود آنان، و از آنچه نمىدانند»! (سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ).
بديهى است خداوند نياز به اين ندارد كه خويشتن را تسبيح و تنزيه كند، اين تعليمى است براى بندگان و دستور العملى است براى پيمودن خط تكامل. برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 94
اين آيه يكى ديگر از آياتى است كه محدود بودن علم انسان را بيان مىكند و نشان مىدهد كه در اين جهان حقايق بسيارى است- از جمله «زوجيّت» در موجودات جهان- كه از علم و دانش ما پوشيده است.
سوره (آيه 37)- هر يك از خورشيد و ماه آيتى هستند: در اينجا بخش ديگرى از نشانههاى عظمت خدا را در جهان هستى بيان مىكند.
نخست مىفرمايد: «شب براى آنها آيه و نشانهاى است» از عظمت خدا (وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ).
در حالى كه نور آفتاب همه جا را فراگرفته و سپاه ظلمت به عقب رانده شده «ما نور آفتاب و روز را از آن بر مىداريم، ناگهان تاريكى همه آنها را فرا مىگيرد» (نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ).
دقت در اين تعبير اين نكته را بازگو مىكند كه طبيعت اصلى كره زمين تاريكى است، نور و روشنايى صفتى است عارضى كه از منبع ديگرى به او داده مىشود، همچون لباس كه بر تن كسى بپوشانند كه هرگاه آن لباس را بيرون آورد رنگ طبيعى تن آشكار مىشود!
سوره (آيه 38)- سومين نشانهاى كه بعد از آيت شب به آن اشاره شده آيت نور و روشنايى و آفتاب است، مىگويد: «و خورشيد نيز (براى آنها آيتى است) كه پيوسته به سوى قرارگاهش در حركت است»! (وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها).
اين آيه به وضوح حركت خورشيد را بطور مستمر بيان مىكند، اما در اين كه منظور از اين حركت چيست. جديدترين تفسير همان است كه اخيرا دانشمندان كشف كردهاند و آن حركت خورشيد با مجموعه منظومه شمسى در وسط كهكشان ما به سوى يك سمت معين و ستاره دور دستى كه آن را ستاره «وگا» ناميدهاند مىباشد.
به هر حال حركت دادن خورشيد اين كره بسيار عظيمى كه يك ميليون و دويست هزار مرتبه از كره زمين بزرگتر است آن هم با حركت حساب شده در اين برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 95
فضاى بيكران از هيچ كس ميسر نيست جز از خداوندى كه قدرتش فوق همه قدرتها و علم و دانشش بىانتهاست.
و به همين جهت در پايان آيه مىفرمايد: «اين تقدير خداوند قادر و داناست» (ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ).
در تعبيرات اين آيه اشارهاى است پر معنى به نظام سال شمسى كه از حركت خورشيد در برجها حاصل مىگردد و به زندگى بشر نظم و برنامه مىدهد.
سوره (آيه 39)- لذا در اين آيه براى تكميل اين بحث از حركت ماه و منازل آن كه نظام بخش ايام ماه است، سخن مىگويد، و مىفرمايد: «و ما براى ماه منزلهايى قرار داديم، و به هنگامى كه اين منزلها را طى كرد سر انجام به صورت شاخه كهنه قوسى شكل و زرد رنگ خرما در مىآيد»! (وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ).
منظور از «منازل» همان منزلگاههاى دويست و هشتگانهاى است كه ماه قبل از «محاق» و تاريكى مطلق طى مىكند.
اين نظام عجيب به زندگى انسانها نظم مىبخشد، و يك تقويم طبيعى آسمانى است كه با سواد و بىسواد توانايى خواندن آن را دارد.
صفحه قبل 1 صفحه بعد